آموزش های مهارت های اجتماعی در کنار فراهم کردن «اوقات خوش» برای کودکان اتفاقیست که برنامه «فیتیله» برای رسیدن به آن می کوشد. برنامه ای با سابقه ای طولانی که هر چند در روند پخش آن در سال های اخیر وقفه ای رخ داد اما این برنامه با رعایت قواعدی که یک برنامه سازی پر مخاطب می طلبد و در کنار آن استفاده از اصل مخاطب شناسی که با توجه به تجربیاتش به دست آورده؛ حالا می کوشد به اهداف خود در برنامه سازی عرصه کود ک و نوجوان برسد. گفت و گوی ما با علیرضا آقایی؛ تهیه کننده این برنامه که از شنبه تا دوشنبه ساعت 19:15 از شبکه دو سیما پخش می شود، در ادامه می آید.
برنامه «فیتیله» که هم اکنون از شبکه دو سیما در حال پخش است شامل چه سرفصل ها و موضوعاتیست؟
سرفصل های محتوایی این برنامه ادامه سیاستگذاری های 14 سال اخیر برنامه «فیتیله» است که با تلاش تهیه کنندگان مختلفی تولید و به مخاطبان تقدیم شده. رئوس این سیاستگذاری ها نیز شامل آموزش «اصول اولیه زندگی و مهارت های اجتماعی» است که فیتیله تلاش می کند نمایش ها با توجه به این موضوعات تولید شوند.
علاوه بر این سرفصل «بازی ها و مهارت های حرکتی» نیز در این برنامه دنبال می شود. چالش بزرگی که بچه ها امروز دچار آن هستند این است که تفریحات و بازی هایشان با تولید روز افزون گوشی های هوشمند و اپلیکیشن های گوناگون رو به سکون می رود. از این رو به اینکه چطور بتوانیم در یک محیط کوچک مثل آپارتمان بازی های حرکتی با اعضای خانواده انجام دهیم نیز در این برنامه پرداخته می شود.
ما فکر می کنیم علی رغم حجم برنامه سازی صورت گرفته در این ساختار، این شیوه تولید برنامه همچنان مورد نیاز مخاطب کودک و نوجوان است.
این ساختاری که به آن اشاره می کنید؛ چگونه شکل گرفت؟
برنامه فیتیله نزدیک به 17، 18 سال است که شکل گرفته و نتیجه زحمات افراد دیگری خیلی قبل تر از من بوده است. مجید قناد، علی اکبر ذاکری و ... در این عرصه تلاش های بسیاری کرده اند. البته که ایده شکل اجرای سه نفره مربوط به عموهای فیتیله ای است که سابقه فعالیت شان بیش از 25، 26 سال است. فکر می کنم این حجم سفر و مواجه شدن با مخاطب در شهرهای مختلف تجربه منحصر به فردی را برای این گروه سه نفره پدید آورده. در تولید برنامه فیتیله نیز استفاده مناسبی از این تجربیات شده و این شیوه نمایشی شکل گرفته و به مرور نیز پخته تر شده است.
توجه به موسیقی و ترانه های تولید شده در این برنامه چگونه است؟
بیش از چهار هزار دقیقه موسیقی با موضوعات متنوع در این برنامه تولید شده. این مساله نشان دهنده پویایی و تلاش بیشتر این گروه برای پرداختن به مباحث مختلفی از محیط زیست گرفته تا مسائل دینی، اخلاقی و .... است. چون به عقیده ما یکی از مهمترین ابزار آموزش غیر مستقیم به کودکان ترانه و موسیقی است که باید در ژانر کودک به آن توجه شود و اینها مرهون تجربیات گسترده این گروه است.
آهنگسازان بنامی چون دکتر چراغعلی، آقای هماوران و ... برای این برنامه آهنگ ساخته اند و از پتانسیل و توانایی این دوستان استفاده شده است.
داستان هایی که در برنامه استفاده می شود با توجه به چه معیارها و الگو هایی نوشته شده است؟
فیتیله قریب به 100 شخصیت نمایشی دارد که برخی از آنها نیز با استقبال زیاد مخاطبین رو به رو شده اند. مثل اتاق عمل، پاتینگا ماتینگا، گاوها و ... که برای بسیاری از این شخصیت های نمایشی در طول زمان شخصیت پردازی شده و مخاطب آنها را می شناسد. شیوه کار نیز این بود که اتاق فکر و تیم نویسندگان به اقتضای موضوعی که به آنها سفارش داده می شود، می سنجد که این سرفصل به کدام یک از شخصیت ها نزدیک تر است. بعد برای آن کاراکترها درباره آن موضوع خاص نمایشنامه می نوشتند.
این اتاق فکر از چه کسانی تشکیل شده است؟
بر مبنای سرفصل هایی که در کلیت برنامه تعریف شده طبیعتا هر هفته یک موضوع واحد انتخاب شده که در اجرا، گزارش ها و نمایش ها به آن پرداخته می شود. در اتاق فکر نیز مشاورین مذهبی، روانشناسان، متخصصین علوم اجتماعی و ... به ما مشاوره می دادند و در زمان هایی که فیتیله تولید هم نداشت جلسات اتاق فکر تشکیل شده و تیم نویسندگان کارشان را انجام می دهند و همچنان هم این پژوهش ها برای تولیدات بعدی ادامه دارد.
مهمترین تفاوت این برنامه با برنامه های مشابه در عرصه کودک و نوجوان چیست؟
یکی از مهمترین تمایزات پتانسیل و تجربه ای بود که گروه سه نفره اجرای نمایش ها داشت. عموما در برنامه های مشابه که برنامه های موفقی هم هستند؛ شومَن های خوبی داریم اما بازیگرانی با این توانایی فکر می کنم هنوز هم نداریم. سه بازیگر که قادرند در تیپ های مختلف با مخاطب ارتباط برقرار کنند و جذاب هم باشند.
به نظرتان برنامه های تلویزیونی می توانند تاثیر نامناسبی بر مخاطب داشته باشند و اساسا چه مراقبت هایی در این زمینه لازم است؟
ببینید به هر جهت این یک تیغ دو لبه است که هم می تواند به صورت مثبت اثرگذار باشد و هم به صورت منفی. من فکر می کنم که دو موضوع وجود دارد؛ یک اینکه یک سری قواعد وجود دارند که اغلب برنامه سازان به آن آگاه هستند اما کجای ماجرا اشتباه می شود؟ ما با تفکر انسانی روبروییم. بخش گسترده ای از مخاطبان ما بچه هایی هستند که قسمتی از جامعه انسانی را شامل می شوند. تجربه نشان داده که قواعد همیشه و پیوسته در مورد طیف مختلف انسان ها نتیجه نمی دهد یعنی ممکن است یک قاعده ای وجود داشته باشد که ما تصور کنیم با رعایت این اصل نتیجه ای که می خواهیم را به دست می آوریم، اما چون با جامعه بشری مواجه هستیم و طبیعتا انسان ها قضاوت ها و نتیجه گیری های خود را دارند ممکن است پیش بینی ما اشتباه باشد.
پس به نظر من در کنار قواعد، عاملی که به برنامه سازان کمک می کند تجربه است. یعنی تجربه تولید و برنامه سازی برای مخاطب و این که ما در روند تولید آرام آرام به یک مخاطب شناسی برسیم.
مخاطب شناسی صحیح به چه عامل یا عواملی نیاز دارد؟
احساس می کنم برای مخاطب شناسی هیچ قاعده ای وجود ندارد و فقط می توان به تجربیات رجوع کرد و از آنها درس گرفت. شاید هدف ما در تولید یک برنامه جریان سازی مثبت باشد اما در خروجی می بینیم که نتیجه گیری معکوس اتفاق می افتد، این یک تجربه است. باید روایت هایمان را منطبق با تجربیات مان از مخاطب شناسی تصحیح کنیم. این مساله نیز پویایی، ارتباط بین برنامه سازان، به روز بودن و پژوهش مدام و بررسی تولیدات داخلی و خارجی را نیاز دارد تا هوش مخاطب شناسایی بالا رود.
و سوال آخر؛ تصمیم تان برای تولیدات آتی چیست؟
ضمن آماده سازی و پخش قسمت های مختلف برنامه فیتیله، بخشی از تمرکزم بر ساخت برنامه «بهترین شو» است. همچنین پژوهش ها و طرح های دیگری نیز توسط تیم اتاق فکر در حال تهیه است. امیدوارم در این مسیر مردم نیز برای ما دعا کنند.