برنامه «سندباد» از جمله برنامههایی است که علاوه بر بعد سرگرمی، به واسطه آن میتوان به آگاهیهای متنوعی از جوامع و فرهنگ آنها رسید. این برنامه با محوریت قراردادن فرهنگ و سبک زندگی، هر قسمت به سراغ کشوری میرود و با دعوت از مهمانان خارجی زاویه نگاه دیگری برای مخاطب ایرانی به وجود میآورد.
ازاینرو گفتگویی داشتهایم با قاسم عوض بیگی کارگردان مجموعه و سهیل اسعد مجری برنامه که به شرح زیر است:
واقع بینانه نگاه کنیم
فارس: چطور ایده شکلگیری سندباد به وجود آمد و چطور آقای اسعد بهعنوان مجری برنامه در نظر گرفته شدند؟
عوض بیگی: برنامه سندباد برنامه سبک زندگی و فرهنگی است. سندباد باتوجهبه تجربه تصویری که داشتهایم و الان فصل دومش است، بیشتر میپردازد به سبک زندگی، فرهنگ و کشورهای مختلف. هدف برنامه از فصل اول هم نگاه واقعبینانه ایرانیان نسبت به کشورهای خارجی و نگاه صحیح و درست خارجیها به ایران بوده است. ما احساس میکنیم گاهی این نگاه از دو طرف بیشتر کاریکاتوری است و نه نقاط قوت و ضعف آن مشخص نیست. هدف برنامه سندباد واقعبینانه نگاهکردن به این دو حوزه است. این شاکله اصلی سندباد است. آقای اسعد هم در حوزه بینالملل، چون به زبانهای خارجی اشراف دارند و سفرهای مختلف به کشورها داشتهاند و تجربه ایشان، ما در همان فصل اول در خدمت ایشان بودهایم و فکر میکنیم بهترین گزینه برای اجرا ایشان باشند.
فارس: آقای اسعد سالها در ایران زندگی کردهاند و بافرهنگ ما آشنا هستند و ما هم بهواسطه ایشان خیلی از مسائل آرژانتین برایمان جذاب است. چقدر این گفتمان مشترک میتواند در برنامه شکل بگیرد و اینکه چه مرزبندیهایی برای شما وجود دارد که سر چه موضوعاتی باید تأکید شود و سر چه خطوطی نباید رفت؟
عوض بیگی: آقای اسعد آرژانتینی هستند، لبنان زندگی میکردند و بیشتر از بیست سال است که در ایران زندگی میکنند و رفتوآمد دارند. حضور ایشان در برنامه باتوجهبه اینکه تجربه زیست در ایران را دارند و سفرهای متعددی رفتهاند، کسی که بخواهد با مهمانهای مختلف از کشورها صحبت کند وقتی چنین تجربهای دارد به نظر میآید که خیلی از کار پیش رفته است. برخی از مهمانها زبانشان عربی یا اسپانیایی است. وقتی مواجه میشوند با آقای اسعد که با زبان خودشان صحبت میکند، احساس امنیت میآورد. نکته دوم اینکه سفر به کشورهای مختلف آن نگاه واقعبینانه را به ایشان داده است. یعنی ما آن چالشی که بخواهیم مطلبی را به مجری دیکته کنیم نداشتیم چون این تجربه شخصی خود ایشان است و برنامه هم بر پایه تجربه شخصی مهمانها است. این تجربه شخصی ایشان کار را برای ما راحتتر و پرمحتواتر کرده است.
فارس: آیا میتوانیم سندباد را آن برنامه جهانوطنی بدانیم که به دنبال آدمهای هم دغدغه و دارای اشتراکات فرهنگی است؟
عوض بیگی: ما سعی میکنیم منصفانه با کشورها برخورد کنیم. برخی از دوستان در مصاحبههای قبلی پرسیدند که شما دارید مهاجرت را تبلیغ میکنید. ما میگوییم اگر کسی هم میخواهد مهاجرت کند آگاهانه این تصمیم را بگیرد. نه اینکه با یک تصوری وارد شود و ببیند چقدر متفاوت است. نقطه مشترک تمام مهمانان ما در برنامه این بوده که تصورشان از ایران یکجور بوده و وقتی که آمدند ایران دیدند که کاملاً متفاوت است. وقتی که مهمانان هم از ایران خارج شدند، مبلغ فرهنگ و امکانات خوب ایران بودند. شاید به آن لفظی که شما فرمودید نه اما سعی کردیم آن نگاه واقعبینانه باشد.
در سندباد واسطهها را قطع کردهایم
اسعد: سندباد یک چالشی را از لحاظ فکری و اندیشهای ایجاد میکند و آن این است که معمولاً کسانی که منتقدین ایران هستند و ایرانی هستند، نگاهشان این است که خارج از ایران چیزهای بهتری است. مقایسه میکنند و میخواهند این را القا کنند که یکدنیای زیبا هست که ما ایرانیها از آن محروم هستیم. وقتی شما یک مهمان خارجی بیاورید و این مهمان خارجی آن دنیای قشنگ را ترک کرده و به ایران آمده، این خودش چالش ایجاد میکند. اگر قرار بود آن سمت ایران زیبا باشد و ما زشت باشیم، پس چرا او آن زیبایی را ترک کرد. این باید بهصورت جدی منعکس شود که اولاً هر چیزی که ظاهرش زیبا است زیبا نیست. یک باطنی دارد.
دوما خیلی از چیزهایی که زیباست و ما داخل ایران داریم، شما متوجهش نشدید. یک مسئله دیگر که در سندباد اتفاق میافتد همین که ما راه آشنایی با جهان را کوتاه میکنیم. یعنی اگر شما میخواهید با چین آشنا شوید یا باید بروید چین یا کلی مطالعات انجام دهید تا به یک نتیجه مخصوص برسید. ما چینی را میآوریم و او در سه قسمت برنامه کل چین را به شما میگوید. از لحاظ معرفتی خیلی زیبا است. به نظرم مهمترین نقش سندباد در ارائه مباحث این است که بدون واسطه تعریف میکند. من بچه بودم در آرژانتین همیشه آمریکا را با هالیوود و سریالهای آمریکایی به ما میگفت آمریکای لاتین چیست. یعنی ما آمریکا لاتینیها از آمریکاییها یاد میگرفتیم که آمریکای لاتین چیست. این باواسطه بود. بعد که خودم حدود 25 کشور آمریکای لاتین را گشتم گفتم چقدر به ما دروغ گفتند. یک نسلی بودیم که با این رؤیای آمریکایی بزرگ شدیم. این که شما بهصورت مستقیم یک چینی، لبنانی و... بیاورید و خودش بگوید که قضیه این است، انصاف در آن بیشتر است.
مسئله بعدی پرداختن به مسائل فرهنگی و سبک زندگی بهصورت تخصصی است. رسانه ما خیلی سیاسی شده و مخاطب ما هم از خیلی از مسائل سیاسی و تحلیلهای آن خسته شده است. چای خوردن هم سیاسی شده است و یک حالت خستگی در مخاطب صداوسیما وجود دارد. اینکه ما بپردازیم به فضای فرهنگ و سبک زندگی به نظرم خیلی جالب است. مثلاً من دوست داشتم یکبار در صداوسیما حرف سیاسی زده نشود و چیزی بگوید که من لذت ببرم. تحلیلهای سیاسی هم سر جایش اما آدمهای معمولی دوست ندارند کل زندگیشان بهصورت سیاسی باشد. سندباد این مجال را بازکرده است. سومین نکته هم این است که در اهداف رسانه یک بخش باید آموزشی باشد. به نظرم در سندباد این اتفاق میافتد. یعنی یک بخش انتقال اخبار کشورها را داریم، یک بخش تربیتی و آموزشی است و یک بخش هم تفریح است.
در ارتباط با انتخاب بنده، من حدود 15 سال پیش چنین برنامهای را در خود سفرهایم داشتم به اسم جهان شهریها که در شبکه سه پخش شده است. در ابعاد بینالملل یک فضاهایی بوده است که مردم ایران باید درک کنند و با یک ارتباط مستقیم با جهان در ارتباط باشند، و ما این کار را میکردیم. به نظرم اینکه یک آرژانتینی بیاید و در یک برنامه جمهوری اسلامی ایران هم اجرا داشته باشد خودش یک نگاه زیبا از سمت مسئولان صداوسیما است. یکوقتی که شما میبیند امثال من یا خانم مرضیه هاشمی هستند این خودش دلیل بر این است که انقلاب در طول سالها توانسته است به یک نتیجه عمل نسبت به ارتباطش با جهانیان برسد.
فارس: یک اصطلاحی در رسانه داریم به اسم مارپیچ سکوت. به نظرم یکی از نقاط قوت سندباد این است که آن مارپیچ سکوتی که درباره قضاوت درباره ایران وجود دارد و بالعکس دیدگاه رویایی مردم ایران را نسبت به کشورهای دیگر دارد عوض میکند. خیلی وقتها کشورهای غربی روایت کردند و به نظرم در دوره جدید برنامهسازی یاد گرفتیم که ما هم روایتگری کنیم.
عوض بیگی: باتوجهبه حضور مهمانهایی که از کشورهای مختلف هستند و ایرانیهایی که در آن کشور زیست کردهاند، وقتی تجربیات خودشان را بهصورت واقعی بیان میکنند دقیقاً همان شکستن مارپیچ سکوت است.
فارس: سندباد یک برنامه متفاوتی است و از یک دریچه متفاوتی به قضیه نگاه میکند. انگار یک دیپلماسی فرهنگی را شکل داده است. در ارتباط با این مسئله بفرمایید.
عوض بیگی: ما داریم تلاش میکنیم تا این اتفاق بیفتد. این قرابت فرهنگی بین کشورهای مختلف با ایران وجود دارد و این تجربهای که انسانها دارند و در اختیار مخاطب قرار میدهند، به نظرم داریم این کار را انجام میدهیم و تلاشمان است که این دیپلماسی انجام شود. شاید به معنای دیپلماسی رایج نه. از لحاظ فرمی هم تلاش شده است که برنامه ویژگیهای خاص خود را داشته باشد. آیتمهای متنوع داشته باشد و به شرایط موضوع برنامه آیتمها هم تغییر کند. باتجربه فصل اول و اهداف فصل دوم بنا شد تا این بعد سرگرمی برنامه یک مقدار پررنگتر باشد. در فصل دوم علاوه بر اینکه کشور مهمان برایمان مهم است، تجربه شخصی خود مهمان هم اهمیت پیدا کرده است.
در سندباد مبادلات فرهنگی اتفاق میافتد
فارس: حسی که مخاطب از برنامه میگیرد به این صورت است که انگار یک سفر از راه دور به آن کشور دارد. مثل سفرنامهنویسی است که این سنت در میان ایرانیها هم بسیاری باب بوده است. سندباد هم آن حس سفرنامه را بهصورت تصویری ارائه میدهد.
اسعد: معمولاً با یک نگاه توریستی سفرنامه اتفاق میافتد. یعنی یک ایرانی میرود چین بعد یک چیزی مینویسد. یک تفاوتی سندباد دارد و آن اینکه نگاه ما توریستی نیست. یعنی ما ملت آن کشور را میآوریم. من سفرهایی که به کشور کوبا داشتهام، مثلاً در کوبا شما وقتی وارد میشوید کوبای توریستها با کوبای کوبایی خیلی متفاوت است. یک سری اماکنی را درست میکنند که توریست آن را ببیند. خب این گاهی بهشت میشود. اما شما وقتی با یک کوبایی صحبت میکنید گاهی یک کوبای دیگر است. پس سفرنامه با سندباد فرق دارد ازاینجهت که ما یک بومی را میآوریم که با نگاه توریستی نگاه نمیکند.
نکته دوم اینکه در سفرنامه با نگاه ادبی و زیبایی ادبی توصیف میکند. در سندباد این اتفاق نمیافتد. میتوان چیزهای زشتی هم گفت. نکته سوم اینکه غیر از دیپلماسی فرهنگی یک چیز اضافهتری در سندباد وجود دارد و آن مبادلات فرهنگی است. دیپلماسی فرهنگی این است که شما بهعنوان یک فرهنگ به یک مقصد میروید و با نگاه خودتان فرهنگتان را ترویج میدهید. اما از آن طرف چیزی به این سمت نمیآید. در سندباد این دوطرفه است. هم نگاه ایرانیها و هم خارجیها. هم از ایران میگوییم و هم از خارجیها. یک مبادلاتی اتفاق میافتد.
حضرت آقا یک چیزی در کتاب خوندلی که لعل شده نوشتهاند که ترجمه شده به زبان اسپانیایی و من توفیق داشتم مقدمه کتاب را نوشتهام. ایشان یک شبهه نامهای برای آن چاپ اسپانیایی نوشتهاند که در اول کتاب آمده است. ایشان از شناخت دوطرفه ملتها صحبت میکنند. میگویند هدف ما از چاپ این کتاب این است که ملتها بتوانند با هم آشنایی پیدا کنند. یعنی ایشان دعوت میکنند که شما هم یک چیزی به ما بدهید و این اتفاقی است که در سندباد میافتد.
عوض بیگی: ما یک شعار داریم در سندباد و آن سفر هزار و یک داستان است. یعنی هم سفرنامهای که گفتید و هم وجود مهمان بومی این جمله را در بر میگیرد. اگر سفری میکنیم به آن کشور بهواسطه یک نفر یا یک دید نیست بلکه هزار و یک داستان قرار است از آن کشور بشنویم.
فارس: ساختار برنامه آیتمهای متنوعی را پذیرا هست. این آیتمها میتواند طنز هم باشد یا مصاحبه محور. در ارتباط با این ساختار بفرمایید.
عوض بیگی: برنامه سندباد یک برنامه ترکیبی است. ما خودمان فکر میکردیم که مزیت سندباد به تنوع آیتمهایش است. باتوجهبه اهدافی که برای فصل دوم در نظر گرفته شد این شد که به شخصیتپردازی درباره مهمانها هم بپردازیم. استودیو و گفتگویی که با مهمان انجام میشود حتی از لحاظ تایمی هم بیشتر شده است. یک سری آیتمهایی در فصل اول داشتیم که خوب دیده شد و سعی کردیم آنها حفظ و آیتمهای جدید هم اضافه شود. برای هر کشور هم در میان آیتمهای زیاد انتخاب میکنیم. مثلاً در نظر میگیریم که اگر برای سوژه لبنان بحث آیتم آشپزی خوب باشد آن را قرار دهیم. باتوجهبه بازخوردهایی هم که از مخاطب میگیریم این تنوع آیتمی در فصل دوم انجام شده است.
یک نکته مهمتر که به برنامه کمک میکند این است که در گفتگوهایی که انجام میشود، در آیتمها ما بهازای تصویری داشتهایم. مثلاً اگر درباره فرهنگ عروسی صحبت میشود ما بهازای تصویری همنشان داده میشود. این طراحیها هم بر اساس کشورها انجام میشود.
سبک زندگی برای انسانها رویا میشود
فارس: نگاه شما سبک زندگی و فرهنگ است. یعنی شما یک پل ارتباطی بین مردم ایران و سایر کشورها ایجاد کردهاید و این یک اثر مفهومی خوبی میگذارد به این جهت که چهره ایران در رسانههای خارجی چهره خوبی شاید نباشد. ابن برنامه به شکل صحیحی توانسته آن اثرگذاری رسانهای را داشته باشد.
اسعد: به نظرم اصل موفقبودن یک برنامه رسانهای در مخاطبشناسی آن است. یک اتفاق خوبی که میافتد این است که تنوع آیتم ها تعداد مخاطب را شامل میکند. مثلاً وقتی شما یک آیتم آشپزی داری، آن خانم خانهدار هم جذب برنامه میشود. وقتی از مسائل اقتصادی صحبت میکنید آن کسی هم که دغدغه دارد جذب میشود. ما در یک خط مستقیم حرکت نمیکنیم و یکوقت از غذا صحبت میکنیم و یکوقت تحلیل سیاسی داریم.
مسئله بعدی هم اینکه مردم معمولاً جذب فرهنگها میشوند. الان کسانی که غربزده هستند هیچکدام کتاب سیاست اروپا نخواندهاند که عاشق اروپا بشوند. معمولاً از سبک زندگی خوششان میآید. لذا طرف مقابل که میخواهد تهاجم فرهنگی بکند با همینها انجام میدهد. با عنصر سبک زندگی و فرهنگ. رویای آمریکایی یعنی سبک زندگی آمریکایی میشود رویا نه نظام حکومتی آن.
درعینحال سندباد سطحی هم نیست. لابهلای آن مسائل عمیقتری هم وجود دارد. از بحرانهای جهان تا مسائل اقتصادی. این جذابیت بیشتر آن جا جلوه پیدا میکند.
فارس: سندباد علاوه بر روتین برنامه خود یک سری ویژهبرنامههایی هم دارد. مثلاً ویژهبرنامه انتخابات آمریکا. این ویژهبرنامهها چطور انتخاب میشوند و ساختارشان چگونه است؟
عوض بیگی: ما ویژهبرنامههای مختلفی داشتهایم و نگاهمان فرهنگی و سبک زندگی است حتی در این ویژهبرنامهها. یعنی ما یک قسمت ویژهبرنامه انتخابات آمریکا پخش کردهایم؛ درست است موضوع سیاسی بوده است اما نگاه فرهنگی است. اینکه آدمها در چه شرایطی در آمریکا در انتخابات شرکت میکنند مدنظر بوده است. مثلاً ما ویژهبرنامه شب یلدا داشتهایم و باتوجهبه آن نگاه کشورهایی را در نظر گرفتیم که در فرهنگشان شب یلدا دارند. ما در سندباد موضوع را کشورها قرار دادهایم اما گاهی هم یک موضوع مثل ازدواج در کشورها را مدنظر قرار دادیم. یا مثلاً انتخابات آمریکا. در همین موضوع انتخابات آمریکا باتوجهبه رصدی که خودمان داشتهایم، شاید تفاوت ما با باقی برنامهها در این بود که سه مهمان داشتیم که هر سه ایرانی بودند و سابقه زندگی در ایالات مختلف آمریکا را داشتهاند. بعد اینها با هم اختلافنظر هم داشتهاند و به نظرم این منحصربهفرد است.
اسعد: ویژهبرنامه چند تا خصوصیت دارد. بعضی از کشورها موضوعیت دارد. مثلاً آمریکا یا فلسطین بار معنایی خاصی دارند. نکته بعد اینکه رسانه نمیتواند دور از دغدغههای مردم باشد. لذا برنامه باید به همچین چیزهایی بپردازد. شما بهعنوان رسانه ملی باید چیزی بگویید. نکته بعد دغدغههای خود مهمانها است. وقتی یک آمریکایی میآوری، او در ایام انتخابات به فکر انتخابات است. لذا ویژهبرنامه در این راستا است.
فارس: جوانهای ما در دورانی هستند که سودای مهاجرت دارند و رؤیای آمریکایی و چیزهایی ازاینقبیل در ذهن آنها است. مسئولین هم سعی دارند با راههایی آن را کمتر کنند. یک چیزی که در سندباد وجود دارد واقعیتهای آن کشورها است و این خود میتواند یک کار فرهنگی در راستای مهاجرت باشد.
عوض بیگی: تلاش ما این است که این نگاه واقعبینانه حفظ شود. مثلاً در برخی از قسمتها مخاطب فکر میکند که ما داریم بدگویی میکنیم نسبت به آن کشور یا برعکس آن. این آگاهی دادن دغدغه ما است. ما میگوییم مثلاً سبک زندگی آلمان این نکات مثبت و منفی و قرابت فرهنگی را دارد. هرکس اختیار این را دارد که بخواهد در یک موقعیتی زندگی کند اما با رویا پردازی نباشد. سندباد دارد این شرایط را ایجاد میکند که کسی که موقعیت سفر را ندارد بتواند با بخشی از آن کشور آشنا شود. چالشهایی که در استودیو با مهمانها به وجود میآید طراحی شده برای گفتن یک حرف است. مثلاً اینکه روی تخته مینویسند این را میرساند که چقدر املا و کلماتشان فرق میکند یا چه قرابتی دارد. مجموعه اینها استودیو سندباد میشود.
در جست و جوی معنای زندگی
فارس: روایت علاقهمندی شما به ایران از کجا شروع شده است؟
اسعد: یک سری مسائلی در ایام جوانی بود که ربطی به ایران نداشت. به معنای زندگی و آشنایی با حقیقت داشت. من بهعنوان جوان آرژانتینی و هنرمند که مشغول تئاتر بودم یک دغدغههای فکری داشتم. اینکه بالاتر از زندگی روزمره خودم فکر کنم. در ان ایام توجه غرب به شرق زیاد شده بود. خیلی از رفقای ما میرفتند چین یا هند. یکی اینکه هنر در شرق یک اصالتی دارد و یک مبدأ در تاریخ هنر است و یک جذابیت متفاوتی در معنای زندگی دارد.
از آن طرف هم دغدغههای اجتماعی داشتم. من آن موقع حالت کمونیستی داشتم و فضا هم چپ و سوسیالیستی بود. این هم خودش یک دغدغه بود که بحث عدالت و رفع ظلم چه میشود. بحث معنویت و دین هم بود. بنده چون اصالت لبنانی دارم از اول شیعه بودم و یک دغدغههای معنوی هم داشتم.
لذا اینها با هم جمع شده بود و این را در ایران پیدا کردم. آن دینی که به فکر و اندیشه میپردازد و هم به معنویات و اخلاق و هم مسائل عدالت اجتماعی، اینها را من در انقلاب اسلامی پیدا کردم. من مستقیم از آرژانتین نیامدم ایران و سه سال ساکن لبنان بودم و لبنان تصویر ایران را تکمیل کرد. بعد تصمیم گرفتم که به لحاظ درس و دانشگاه بیایم ایران و بعد هم پذیرفتم این سبک زندگی را.
فارس: مخاطب بیشتر با شما در ارتباط است و شما بهعنوان کسی که تجربههای زیستی مختلف داشتهاید برای مخاطب جالب است که مجری برنامه هستید. درباره این تجربه در سندباد بفرمایید.
اسعد: قبل از سندباد هم در فضای رسانه بودهام و دغدغهای داشتهام. تجربه سندباد جذابیتش برایم در این تنوع فرهنگی و کشورها است. شما در هر برنامه با یک ذهنیت جدید آشنا میشوید یعنی بهعنوان مجری هر سندباد برای من قصه جذابی است. مسئله بعدی اینکه روح سندباد خلاصه میشود در تجربه افرادی مثل من. من ایران را دوست دارم و سالهای زیادی در آن زندگی کردهام. خب این در مجری هست. بحث بعدی ارتباط با مهمانها است. برنامههای زیادی مهمانها میروند و مواجهه با مجری ایرانی دارند که شاید حرف زیادی نشود مطرح کرد. اما وقتی یک آرژانتینی سؤال میکند این برایش جذابتر است. در یکی از کنفرانسهای خبری گفتم که خوبی سندباد این است که همه ما خارجی هستیم.
فارس: شما بهعنوان طراح برنامه از چالشهای سندباد بفرمایید و اینکه مهمانهای برنامه و پل ارتباطی با آنها چگونه است؟
عوض بیگی: چالش اصلی برنامه سندباد مهمانهایش هستند. پیداکردن خارجی که به ایران آمده است و حاضر باشد در رسانه ملی حضور پیدا کند چالش است. برای هر کشوری هم که ضبط میکنیم یک مهمان کافی نیست. در آیتمها هم مهمانهایی از آن کشور بوده است. اینکه چطور پیدا میشوند، در فصل دوم یک نکته مثبتی که هست این است که تجربه فصل اول را داریم. در فصل اول خیلی گنگ بودیم اما در فصل دوم مثلاً مهمانی داشتهایم که مهمانهای بعدی ما را او توانسته پیدا کند. چون وقتی حال خوب استودیو و خروجی را دیده است آن ارتباط شکلگرفته است. بعضی وقتها از فضای مجازی بوده است یا کسانی که در فضای بینالملل فعال بودهاند. برخی هم از فضاهای رسمی بوده است.
بعضی وقتها دوست داریم درباره کشورهایی که کمتر صحبت شده برنامه داشته باشیم اما چون مهمانش کم است شاید نتوان سمت آن کشور رفت. نکته بعد اینکه ما با یک پیشتولید چندماهه وارد فصل دوم شدیم. الان چون بیش از نیمی از برنامه گذشته است خیلی بهروز هستیم. مثلاً استودیو مالزی را ضبط کردهایم و در طول هفته باید آیتمهای آن تهیه شود. این خیلی فشار روی گروه میآورد اما میخواهیم کیفیت برنامه خوب باشد.
فارس: بازخوردها به چه صورت بوده است؟
عوض بیگی: بازخوردها چه ایرانیها و چه خارجیها مثبت بوده است. مثلاً مهمان برنامه بوسنی خانوادهای بودهاند که داخل ایران زندگی میکنند. در فصل یک گفتگوی اسکایپی داشتیم و در فصل دوم آمده بودند ایران و مهمان ما شدند. خانم آن خانواده کار رسانهای زیاد انجام میدادند. بعد از حضور در برنامه به گفته خودشان بازخوردهای خوبی از برنامه گرفته بودند. مخاطبی که پیگیر برنامه شما باشد نقدهایی هم به برنامه دارد، شما این درگیری را داری که بتوانی مخاطب را جذب کنی. به نظرم سندباد توانسته تا حدودی مخاطب خود را پیدا کند اما سندباد فرق میکند با یک سری برنامههای گفتگو محور ازاینجهت که ما در برنامه آدم معروف نداریم. نکته بعد اینکه ما الان استودیوی پررنگی داریم دیگر نمیشود برای وایرال کردن از آیتمها استفاده کنیم با اینکه آیتمهای متنوعی داریم اما اصل برنامه استودیو است. چون مهمان آدم معروفی نیست گاهی آن چالش ترجمه زبان، خیلی با روتین برنامههای دیگر تلویزیون فرق دارد. نکته دیگر اینکه مطالبی که در سندباد گفته میشود دغدغه خیلی از پیجها و جاهایی که کمک میکند برنامه دیده بشود نیست اما بااینحال فکر میکنیم برنامه دارد در فضای مجازی چرخیده میشود و فصل دوم بیشتر بازخورد میدهد. اما راه زیادی دارد تا مخاطب خود را پیدا کند.
اسعد: بازخوردها معمولاً مثبت است اما در فصل دوم نمیشود زیاد ارزیابی کرد. برنامهها باید چند فصل بگذرد تا بتوان ارزیابی کرد. ما هنوز در ابتدای راه هستیم. بازخوردها هم معمولاً کسانی که با من برخورد دارند میگویند برنامه خوبی است. منتهی یک چیزی در بازخوردها جالب بود این است که قشرهای متنوعی برنامه را میبینند. یعنی مشخص است که هویت سندباد خانوادگی است و برای اقشار جذابیت دارد.
رسانه باید تبدیل به یک مسئله پویا شود
فارس: آیا سندباد به هدف موردنظر خود رسیده است و در آینده چگونه میرسد؟
عوض بیگی: تلاشمان این است که به هدفمان یعنی نگاه واقعبینانه برسیم. احساس میکنیم این مدل حرفها برای جامعه لازم است اما نه بهصورت گل درشت و یکطرفه. به نظر بنده باتوجهبه بازخوردها فصل دوم گامهای موثرتری برداشته است. فاصله زیادی داریم ولی تلاش میکنیم به آن برسیم. عوامل سندباد کسانی هستند که از روی دغدغه این کار را میکنند. تیم ایدهپردازی و نویسندگان را داریم. مجریهایی داریم که آیتمهای مختلف را اجرا میکنند. یک تیم بزرگی دارد تلاش میکند. از عوامل شبکه هم تشکر میکنم و امیدوارم که مخاطب هم آن را بپسندد.
اسعد: هدف هم نسبی است و هم اهدافی وجود دارد. یک سری اهداف قالب و ظاهر است و یک سری مربوط به رسانه است و... است. اهداف در رسانه پیچیده است لذا کسی نمیتواند مدعی شود به هدفش در رسانه رسیده است. هر گروهی یک هدفی دارد منتهی اینکه ما یک خلائی را پر کردهایم، بله. قبلاً با چنین هویتی این برنامه نبود و الان تولید شده است. بقیه اهداف بهصورت تدریجی محقق میشود. گاهی رسیدن به یک هدف یک راه جدیدی باز میکند تا به یک هدف والاتر برسی. رسانه یک پروسه پیچیدهای است که هدف مشخصی ندارد. هر روز یک هدف جدید را باید ترسیم کرد. زیبایی رسانه در همین است و علاوه بر تأثیرگذاری، متأثر هم میشود. رسانه باید تبدیل به یک مسئله پویا شود و آن وقت تبدیل به یک موجود زنده میشود. همین که ما موجودیت پیدا کردیم مهمترین هدف است.
منبع خبر:
https://farsnews.ir/Nalinaghiyan/1732348711884804769