معرفی

قسمت نهم: دکتر سلیمی که مدتی است متوجه شده دکتر زارع او را تعقیب می‌کند، بالأخره راز پنهان کاری‌اش را به دکتر زارع می‌گوید اینکه او دچار بیماری خودایمنی نادری است که تا دو سال آینده زنده نخواهد ماند. دکتر زارع از اینکه به او شک کرده، عذرخواهی می‌کند اما پیشنهاد می‌دهد هرچه زودتر بخاطر بیماری‌اش بیمارستان را ترک کند چرا که خطر مبتلا شدن او به کرونا بیشتر از هر کسی است. دکتر سلیمی با دیدن روحیه بسیار بالای آوا، دختر نوجوان که او نیز بیماری خودایمنی دارد و دچار بیماری کرونا شده است، تحت تأثیر حرفهای امیدوار کننده او قرار می‌گیرد. مصاحبه پریسا از تلویزیون پخش می‌شود ولی پخش آن برای خانم مقبلی خوش نیست. با پخش مصاحبه پریسا تعدادی زیادی از خیرین حاضر شدند علاوه بر کمک مالی، یکسری تجهیزات پزشکی و ماسک در اختیار بیمارستان قرار دهند. آرمان (نوزاد بهزاد) از بیمارستان مرخص می‌شود. بهزاد در شرایطی که رستوران تعطیل است، با درست کردن غذا و ارسال به درب منازل مشتری، دست از کار نمی‌کشد و ماهان هم به او کمک می‌کند. خانم مقبلی از انبار بیمارستان چند نمونه ماسک برمی‌دارد و از داروخانه نیز تعدادی ماسک خریداری می‌کند. نمونه‌ها را به حمیدرضا (همسرش) نشان می‌دهد که تفاوت کیفیت ماسکهای خریداری شده و ماسکی که او تولید کرده را ببیند. مقبلی متوجه می‌شود حمیدرضا برای سود بیشتر دست به انجام کار خلاف زده است. خواهر لیلا به همراه سینا به ملاقات لیلا می‌آید. سینا از حرفهای دو خواهر متوجه می‌شود دکتر احتشام قبلاً خواستگار مادرش لیلا بوده است. خانم فرهمند به دکتر احتشام اطلاع می‌دهد خیلی از خیرین حاضر شده‌اند به بیمارستان کمک کنند. نرگس همسر حبیب هم با کمک بانوان مسجد محل شروع به تولید ماسک می‌کند و به بیمارستان تحویل می‌دهد. خانم مقبلی به حمیدرضا مشکوک شده و او را تا شرکتش تعقیب می‌کند... 

 

زمان پخش: سه‌شنبه 1401/11/4 ساعت 21:15

 

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها