معرفی

قسمت هجدهم (پایانی): پریسا بعد از سالها، حقیقت ماجرای مرگ مادرش را از زبان خسرو که شاهد پرت شدن مادرش به مرداب بود، می‌شنود. لیلا برای انجام یک سری آزمایش که پریسا از او خواسته به بیمارستان می‌آید، البته آزمایش بهانه‌ای بود تا پریسا بار دیگر او و دکتر را با هم روبرو کند. گویا صحبتهای آن دو به نتیجه‌ای نرسیده بود چرا که دکتر احتشام بعد از رفتن لیلا از بیمارستان خود را در دفتر کارش حبس می‌کند. پریسا با کمک نگهبان وارد دفتر کار دکتر احتشام می‌شود. دکتر احتشام می‌گوید لیلا او را نبخشیده و از پریسا خواهش می‌کند جعبه خاطراتش را به دست لیلا برساند. شب تولد حبیب است. او خود را در مغازه‌اش حبس کرده و به منزل نرفته است تا خانواده در معرض خطر کرونا قرار نگیرند. اما نرگس(همسرش) به اتفاق بچه‌ها نزد او آمده و از پشت در مغازه تولدش را تبریک می‌گویند و برایش آرزوی سلامتی می‌کنند. تورج با عجله به چایخانه مش رحمت می‌رود و پولی از او قرض می‌گیرد؛ گویا عده‌ای در پی او هستند و تورج قصد فرار دارد. دکتر واحدی و دکتر شاهرخی (زوجی که از هم جدا شده بودند) مأموریتشان در بیمارستان تمام می‌شود و سعی می‌کنند مجدداً به همدیگر فرصتی داده و زندگیشان را از اول شروع کنند. آنها طی این مدت با توجه به شناختی که از یکدیگر پیدا کرده‌اند، اشتباهات زندگی گذشته‌شان را نیز فراموش کرده‌اند. پریسا جعبه خاطرات دکتر احتشام را به دست لیلا می‌رساند و لیلا با دیدن تمام محتویات داخل آن نظرش در مورد دکتر احتشام عوض می‌شود و او را می‌بخشد ولی به پریسا می‌گوید ماجرای آنها در جوانی تمام شده است. در حضور جمعی از پرستاران مراسم تودیع و معارفه دو تن از سرپرستاران بیمارستان انجام می‌شود. دکتر احتشام به پاس زحمات چندین ساله خانم فرهمند (که بازنشسته شده)، هدیه‌ای به او می‌دهد و خانم مقبلی را به عنوان جانشین او معرفی می‌کند. بهزاد با توجه به نصیحتهای مادر ماهان عزمش را جزم می‌کند و به خواستگاری پریسا می‌رود.

 

زمان پخش: دوشنبه 1401/11/17 ساعت 21:15

 

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها