معرفی

خلاصه قسمت اول: سعید پسر بزرگ خانواده علاقه‌مند به اختراع است. او دستگاهی به اسم «بیگ بیگ» ساخته و در حال امتحان آن می‌باشد که یکباره، برق اصلی ساختمان جرقه زده و قطع می‌شود. این موضوع باعث بر هم زدن اعصاب خانواده به ویژه آقا لطیف (پدر سعید) می‌شود و با انتقاد از کارهای سعید، از او می خواهد دست از سر اختراعاتش بردارد. آقا لطیف مدتها در فکر فروش خانه و خریدن خانه بزرگتری است ولی این تصمیم را بدون مشورت و بدون اطلاع خانواده انجام می‌دهد. او با پول بازنشستگی و مقدار پس اندازی که دارد، خانه را با کمک آقای ضیافی (بنگاه دار) می‌فروشد اما بعد از مدتی قیمت خانه بالا می‌رود و توان خرید خانه بزرگتر را نمی‌یابد. آقای ضیافتی می‌گوید نگران نباشد چرا که آپارتمان ارزان قیمتی در یک برج سراغ دارد که می تواند با پولی که دارد، آنجا را بخرد. لطیف با گرفتن چند برگه قولنامه از بنگاه بیرون می‌آید ولی فردای آن روز برای دیدن آپارتمان به آدرسی که ضیافتی به او داده است، می‌رود ولی متوجه می‌شود ضیافتی کلاهبرداری کرده و آپارتمان را به خیلی‌ها فروخته است. لطیف مجبور می‌شود موضوع کلاهبرداری را برای خانواده توضیح دهد. آنها از شنیدن این خبر لطیف را مورد انتقاد و سرزنش قرار می‌دهند. لطیف که نمی‌داند چه کند، با تلفنی که فریبرز (دامادش) به او می‌زند و می‌گوید با مهتاب قراره به ماهشهر بروند، او نیز تصمیم می‌گیرد خانواده را راضی کند تا به خانه باغی اجدادیش واقع در 10 کیلومتری شهر خوزستان بروند. ابتدا پروین و بچه‌ها راضی نمی‌شوند ولی وقتی متوجه می‌شوند باید یک هفته دیگر خانه را تخلیه کنند، علیرغم میلشان راضی شده و برای آینده‌ای نامعلوم به سمت خوزستان حرکت می‌کنند و بالأخره به خانه باغی می‌‌رسند.

 

زمان پخش: شنبه 1401/8/21 ساعت 21:30

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها