قسمت بیست و سوم: لطیف خواب برادرش محسن را که سالها پیش شهید شده است، میبیند. لطیف گمان میکند برادرش از او خواستهای دارد. صبح زود بر سر مزار او میرود. لطیف برای بار دوم خوابی میبیند که زن و دختری سر مزار برادرش هستند. از حرفهای رابعه و نصرت مشخص میشود طرحی را که رابعه بدون اطلاع سعید و به نام او به دست مینویی داده است، قبلاً ثبت شده و صاحب دارد به همین منظور از نصرت میخواهد تا به پتروشیمی رفته و دعوای سوری راه بیندازد. رابعه موبایل فریبرز را یواشکی از کارگاه سعید برمیدارد و فریبرز بیخبر از اصل ماجرا گزارش دزدیده شدن آن را به پلیس میدهد. فریبرز و مالک برای اجرای طرحشان دنبال محلی مناسب هستند. رابعه برای اینکه با نصرت نقشهاش را عملی کند، لباسهای ملوک را میپوشد تا پروین رفتن او را دیده و باور کند ملوک از مهمانسرا رفته است. رابعه فیلمی از خودش و سعید را با گوشی فریبرز میبیند و تصمیم میگیرد آن را به فرخنده نشان دهد. سینا گاومیش را فروخته و به جای آن پرنده و طاووس خریده است. فریبرز بالأخره موفق میشود بودجه اجرای طرحش را بگیرد. از سوی دیگر فرید مردی میانسال که خود را نویسنده معرفی میکند را به عنوان مسافر وارد میهمانسرا میشود اما از رفتارهای او مشخص میشود او برای دزدیدن دستگاه بیگ بیگ سعید وارد آنجا شده است و سعی دارد هرطور شده وارد کارگاه سعید شود. به همین منظور تصمیم دارد از طریق سینا و مالک به عنوان بازیگران قصهاش، استفاده کند. پلیس به میهمانسرا آمده و میگوید با بررسی امواج گوشی متوجه شدند که گوشی فریبرز در مهمانسرا میباشد.
زمان پخش: چهارشنبه 1401/9/23 ساعت 21:15