قسمت دوم: پهلوان اکبر نزد نصرت آمده و در مورد چگونگی زخمی شدنش سؤال میکند. او میگوید که مسجد گوهرشاد شلوغ شده بود و شاه فرمان داد که نظامیها به آنجا رفته و اوضاع را آرام نمایند. وقتی سربازان به دستور فرمانده به مردم شلیک میکردند او نتوانسته این کار را بکند و در عوض سینه فرماندار را نشانه گرفته و گلولههایش را خالی کرده. بعد هم از حال رفته است، ظاهراً شخصی او را از آن میدان به در برده است. از سویی پهلوان اکبر سیاهپوش پسر و عروس خود که از شهدای مسجد گوهرشاد بودند نیز هست. نصرت برای بعد از بهبودی برای دیدن نادر به زورخانه میرود. آن دو با هم رفاقت دیرینه دارند. اصلان (یکی از نوکرهای نادر خان) که از ابتدا به رابطه نصرت و نادر حسادت میکرد به پاسگاه رفته و او را لو میدهد. نادر که پیغام نصرت را دریافت کرده برای دیدنش به زورخانه میآید و وی را در آغوش میکشد. همان شب مأموران به خانه میرزا میریزند ولی از نصرت خبری نیست. سعدی (رئیس پاسگاه) میرزا را به جرم پناه دادن به یک مجرم فراری دستگیر کرده و به پاسگاه میبرند. از آن طرف نادر به نصرت قول میدهد که از نفوذش استفاده کند تا پرونده او بسته شود.
زمان پخش: سهشنبه 1401/6/8 ساعت 21:30