مجموعه آتش سرد - قسمت هشتم

مجموعه آتش سرد - قسمت هشتم

معرفی

قسمت هشتم: حاج محسن که جانباز جنگ تحمیلی است، گاهی دچار سردردهای بدی می شود. پزشک معالج حاج محسن آزمایش «ام آر آی» روی او انجام می‌دهد و عنوان می‌کند ترکشی که داخل سرش است، حرکت کرده و نزدیک نخاع شده است. به او گوشزد می‌کند هرچه زودتر برای عمل آماده شود ولی حاج محسن عنوان می‌‌گوید کار نیمه تمام دارد که باید انجامش بدهد. بابک با وثیقه آزاد می‌شود و به دیدن خانواده‌اش می‌رود. او ابتدا برای بررسی حسابهای شرکت احتیاج به یک سری اسناد داخل کارخانه دارد که باید با هماهنگی صورت بگیرد. یکی از دوستان سعید که متوجه مشکل او با حاج محسن شده است، پیشنهادهای نامربوطی به او می‌دهد. از جمله ریختن آبروی حاج محسن و یا شکایت از او که با حسابدار شرکت دستشان تو یک کاسه است اما سعید پیشنهادهای او را قبول نمی‌کند. از سویی آزاد قرار است در دانشگاه پایان‌نامه‌اش را ارائه دهد. قبل از شروع، با اسراء گشتی در دانشگاه می‌زند که شیما (یکی از همکلاسی‌ها) سر می‌رسد و با کنایه به اسراء می‌گوید قبلاً با آزاد ارتباط داشته و قرار بود با هم ازدواج کنند. اسراء با شنیدن حرفهای شیما ناراحت شده و آنجا را ترک می‌کند. پرونده‌های شرکت نیز با اجازه سعید در اختیار بابک و حاج احمد قرار می‌گیرد تا بررسی شوند.

آرشیو برنامه

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها