قسمت دوازدهم: سروان علوی برای تحقیقات بیشتر به گلخانه میرود اما حاج محسن در آنجا نیست. پس از سرکشی در محیط اطراف گلخانه، موبایل بابک پیدا میشود. سروان علوی از مش رجب سؤالاتی میپرسد و پس از احضار حاج محسن به گلخانه، مظنون اصلی را علیرضا میداند. امیر تا فهمید پای علیرضا به این موضوع کشیده شده است، بدون اطلاع خانوادهاش او را به ویلایی خارج از شهر که متعلق به یکی از دوستانش است و کسی در آنجا ساکن نیست، میبرد و به علیرضا گوشزد میکند موبایلش را خاموش نگه دارد. پزشک معالج به رؤیا میگوید بابک در اثر ضربه دچار خونریزی مغزی شده و در حال حاضر به کما رفته است. رؤیا با دیدن حاج محسن در بیمارستان، برخورد خوبی ندارد. امیر بخاطر پاپوشی که پویا و سعید برای علیرضا درست کردهاند، تهدیدشان میکند که اگر بلایی بر سر برادرش بیاید، ساکت نمینشیند و تمام چیزهایی را که در مورد آنها میداند به پلیس اطلاع میدهد. امیر با حامد (دوستش) صحبت میکند تا ظرف یکی، دو روز آینده علیرضا را از مرز خارج کنند. پویا نزد سعید رفته و ماجرای درگیریاش را با بابک توضیح میدهد. اینکه بابک را تا گلخانه تعقیب کرده است و بعد از بیرون آمدنش او را در بین راه سوار میکند و برای اینکه بابک متوجه نقشه آنها نشود، با او درگیر شده و از بالای تپه به پایین پرت میشود.