قسمت پانزدهم: مریم (همسر علیرضا) برای مدتی منزل حاج محسن را ترک میکند و به منزل مادرش میرود. آزاد، کافی شاپی اجاره میکند و تصمیم دارد روی پای خودش بایستد. اسراء برای آشتی به دیدن او میرود. حاج محسن با حالی نه چندان خوب وارد منزل میشود و منیره میخواهد بداند چه اتفاقی افتاده؟! حاج محسن میگوید در مورد مسائل پیش آمده با آزاد صحبت کرده و صلاح نمیداند وصلت بین او و اسراء ادامه پیدا کند اما منیره با حرفهای حاج محسن مخالف است. از طرفی سیما نیز با آزاد جر و بحث میکند که چرا حاج محسن را تهدید به شکایت کرده است. پویا به منزل مادرش رفته و تصمیم دارد دستی به سر و وضع خانه بکشد و پرستاری را برای مادرش که ویلچری است، استخدام کند. او به مادرش میگوید به دختری که اسمش باران است، علاقهمند شده. دکتر به رؤیا میگوید کمی سطح هوشیاری بابک بالا آمده ولی هنوز خیلی جای امیدواری نیست. امیر به دفتر حاج احمد رفته و پروندهای را به امیر نشان میدهد که مشخص میکند به اسم واردات دستگاه برای کارخانه، کلی پول از حساب کارخانه برداشت شده است و واسطه این واردات یک شرکت خصوصی بوده که الآن هیچ اثری از کسی در آن شرکت نمیباشد. حاج احمد از امیر میخواهد تا اطلاعاتی از آن شرکت به دست آورد. سعید به خواسته آزاد به کافی شاپ میرود و در این بین آزاد، پدرش را در جریان تصمیمش برای ادامه زندگی با اسراء میگذارد ولی سعید همچنان مخالف تصمیم اوست.